۱۳۹۱ مرداد ۱۷, سه‌شنبه

سعید عبد ولی، ناداوری بین المللی و نامهربانی مسئولین

کشتی سعید عبد ولی نمایش یک ناداوری و ناعدالتی در المپیک بود؛ اما مهمتر از این ناداوری شاید نامهربانی مسئولین با این ورزشکار و سایر ورزشکاران است.

سعید عبد ولی کشتی گیر متولد 13 آبان 1368 در اندیمشک (استان خوزستان) – متاهل دارای یک فرزند پسر است.

سعید عبدولی در گفت و گو با خبرنگار اعزامی خبرگزاری فارس به لندن درباره آخرین شرایط خود قبل از شروع مسابقات کشتی فرنگی المپیک 2012 لندن عنوان کرده بود که در بهترین شرایط روحی و روانی قرار دارد. و
امیدواربود که در المپیک لندن با کسب یک مدال بسیار خوش رنگ کارنامه ورزشی و مدالی اش را تکمیل و از دنیای کشتی خداحافظی کند.

متاسفانه این ورزشکار برجسته و آماده ایران به دلایل اقتصادی تصمیم خود بر خداحافظی از کشتی را قبل از بازیها گرفت و این سوال پیش می اید که مسئولین زیربط نباید فکر سعید و امثال سعید ها باشند.

براستی استعداد های این مملکت توسط چه کسی رو به نابودی است؟ توسط ناداوری ها یا توسط مفسدانی که جز خالی کردن جیب ملت به چیزی نمی اندیشند و هیچ هزینه ای برای پشتیبانی از ورزشکاران نمی کنند.

سعید حذف شد و شاید امیدش به پاداش اندک فدراسیون نیز رنگ باخت، پاداشی که می توانست شاید مرهمی کوچک به مشکلات اقتصادی اش باشد. امیدوارم باشند که بتوانند حداقل رایزنی کرده و گامی در جهت حل مشکلات اقتصادی این ورزشکار و سایر ورزشکاران بر دارند.

۱۳۹۱ مرداد ۳, سه‌شنبه

از ممنوع الخروجی انسان ها تا ممنوع الخروجی مرغ ها

مملکت عجیبی شده؛ در اخبار آمده در برخی استان ها خروج مرغ زنده ممنوع شده و تمامی ماکیان های عزیز ممنوع الخروج شده اند. به راستی که عجیب سیاستی دارد این مملکت؛ از برخورد با انسان ها تا برخورد با معضلات اقتصادی راه حل مشترکی بکار گرفته می شود و عجب بصیرتی در سیاستمداران ما یافت می شود!

۱۳۹۱ تیر ۲۵, یکشنبه

اهمیت نظر سنجی هسته ای و دستپاچگی حاکمیت

یکی از دغدغه های کشورهای غربی برای برخورد با ایران، تعامل با مردم ایران پس از تغییر رژیم بوده و هست. در انتخابات ریاست جمهوری قبل، آمریکا و کشورهای غربی به توصیه کشورهای حوزه خلیج فارس و بالاخص امارات از موضع گیری پیرامون جنبش سبز و مطالبات مردمی ایرانیان خودداری کردند. آنها اینگونه برداشت کرده بودند که ملت ایران و جنبش سبز به دنبال اهداف هسته ای خواهد بود و وقتی جکومت اکثریت مردم را نیز در حمایت خود داشته باشد گفتگو و مذاکرات به ضرر غرب رقم خواهد خورد.


نظر سنجی اخیر رژیم که بدون بصیرت لازم (بقول دیکتاتور خامنه ای) رخ داد نشان داد که اکثریت مردم ایران حامی اهداف هسته ای نیستند و دغدغه این مردم، آزادی، معیشت و زندگی مسالمت آمیز با سایر ملل است. این امر باعث می شود که مساله تغییر  رژیم من بعد بسیار جدی تر دنبال شود زیرا غربیان به درک این واقعیت می رسند که تعامل با مردم ایران بسیار ساده تر  و امکان پذیر تر است تا با دولتمردان دیکتاتور و ظالم.


حال حاکمیت به تکاپو افتاده تا آب ریخته را برگرداند؛ غافل از اینکه هر چه بیشتر این معجون را هم زنند گندش بیشتر بلند می شود.

۱۳۹۰ بهمن ۱۹, چهارشنبه

فریاد مرگ بر دیکتاتور بر بام ها

مسلما قبل از هر تظاهرات و اعتراض می بایست اطلاع رسانی وسیع انجام پذیرد تا مردم بتوانند در آن شرکت کنند.
زمان زیادی تا 25 بهمن باقی نمانده و در صورتی این راهپیمایی موفق خواهد بود که از اینک شروع به اطلاع رسانی کنیم.
یکی از روش هایی که قبلا نیز جواب داده فریاد مرگ بر دیکتاتور بر بام ها در ساعت 10 شب است.
این کار نباید تنها به شب 25 بهمن موکول شود؛ بلکه می بایست در حداقل به مدت یک هفته قبل از راهپیمایی شروع و استمرار داشته باشد.
این کار باعث می شود نه تنها افراد عادی نیز بدانند که رخدادی اعتراضی در پیش است بلکه فضای جامعه را آماده اعتراض می کند و افراد بیشتری به راهپیمایی می پیوندند چون می دانند که دیگران نیز خواهند پیوست.

علاوه بر شعار مرگ بر دیکتاتور، جنبش باید به دنبال گسترش شعار ها نیز باشد. تنها شعار دمکراسی خواهی برای همراه کردن توده مردم کافی نیست؛ بلکه شعار های اقتصادی و .. نیز می تواند سهم به سزایی در همراه کردن سایر توده ها با سایر اهداف باشد.
از این رو پیشنهاد می شود که تا دیر نشده ؛ هماهنگی و انسجام لازم برای فریاد های اعتراضی شبانه تدارک دیده شود تا شاهد اعتراضی باشکوه و قدرتمند باشیم.

۱۳۹۰ دی ۱۸, یکشنبه

روحیه دیکتاتوری جماعتی خودشیفته

امروز اتفاقی افتاد که مرا به فکر فرو برد و باعث شد این مطلب را بنگارم.
حقیقت این است که سیاست های فاسد یک رژیم، اخلاق ملتی را می تواند در مرور زمان فاسد کند.
پیجی در فیس بوک به نام "Amazing Videos عجيب ولي واقعي" هست که مطلبی با عنوان "خانم علی نژاد؛ چرا شما بابت اشتباهات و خیانت های گذشته اتان از مردم عذرخواهی نمی کنید؟" را منتشر کرد. در آن مطلب به میرحسین موسوی و جنبش سبز نیز تاخته شده بود. من نیز در پاسخ کامنتی برای مطلب نگاشتم. ولی در کمال تعجب دیدم که مسئولین پیج سریع کامنت مرا حذف و من را نیز بلاک کردند.
اتفاق مهم برای من این بود که خفه کردن صدای مخالف و عدم ظرفیت برای گفتگو در اعماق وجود خیلی ها رسوخ کرده. افرادی که دم از دمکراسی می زنند تا اندک قدرتی می گریند صدای مخالف را خفه می کنند اگر قدرتی داشته باشند. این نکته کوچک اما بزرگ را می بایست به دقت نگریست تا مبادا از یک دیکتاتوری به دریکتاتوری دیگری میل کنیم.
امیدوارم نسل جدید یاد بگیرد که صدای مخالف را خفه نکند و فرهنگ تعامل را تمرین کند.